همین نیم ساعت پیش،میخواستیم بریم بهشت فاطمه که سرخاک بستگانمون.

 راه افتادیم

وسطای راه،یه جایی جاده ۲ بانده بودتریلی از روبرو اومد،پدرم خواب رفته بود.ماشین ما مستقیممم.تریلی مستقیمممفقط یک لحظه مادرم داااااد کشییییید داااااری چیکاااار میکنیمن و خواهرم دیدیم تریلی داره مستقیم میاااد،ماهم روبروش!!!!!خلاااصهههه.با داااااد مادرم،پدرم از خواب پرید و فرمون رو کج کرد و جون سالم بدرد بردیم.

اره دوستان عزیز.داااد مادرم نجاتمون دادوگرنه ما الان مرده بودیم

بعدش وایستاد و مادرم نشست و تا اخر مسیر پدرم خوابید.

اومدیم بریم سرخاک،نزدیک بود خودمونم به خاک بریم

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نظافت صنعتی Pershawol wpstuffs چاپخانه نقش هنر David طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل Mohammad reds hosini دست نوشته های من جامبو بگ Christine